گزارههای متعددی در طول زمان درباره سلاحهای اتمی در اذهان شکل گرفته است و مبنای رفتار مومی کشورها شده است که نیاز به بررسی دقیقتری دارد. اگرچه صحبت کردن درباره این سلاح دشوار است اما اکنون پس از خواندن گزارش لسآجلس تایمز درباره «بلندپروازی هستهای ایران ریشه در فاجعه سردشت دارد» فکر میکنم همه ما باید خود را مسئول جلوگیری از تکرار چنین وقایعی بدانیم.
1- «سلاح هستهای بنحوی وحشتناک و بیش از حد ویرانگر است» ...... در اینجا خوب است به مورد هیروشیما اشاره کنیم. اغلب با شگفتی میشنویم که با پرتاب سلاح هستهای بر روی هیروشیما (که تازه بمبی ابتدایی و کوچک بود) در یک آن یکصد هزار نفر جان باختند. اگر چه این برای ما که در دوره صلح نسبی میان جنگهای جهانی زندگی میکنیم ممکن است وحشتناک باشد اما باید اشاره کنیم درست یک هفته قبل از هیروشیما، لشکری از بمبافکنهای آمریکایی بی17 در ظرف چند ساعت توکیو را به خاک و خون کشیدند. حملهای که در آن هشتاد هزار نفر جان باختند.
2- «سلاح اتمی تنها برای کشتار مردم غیرنظامی کاربرد دارد» ..... اگرچه آمریکا از این سلاح در این راه استفاده کرد، اما بسرعت مفهوم این سلاح به بازدارندگی بینقارهای میان ابرقدرتها تغییر یافت. در دورانی زندگی میکنیم که مهمترین تهدیدها از جانب قدرتهای فرامنطقهای صورت میگیرد. آمریکا و انگلیس درست به این دلیل چنین متهورانه در تمام دنیا دست به دخالت نظامی میزنند که سرزمین اصلی آنها دور از دسترس انتقامجویانه ملتهای مورد هجوم قرار دارد و از هر گونه آسیبی مصون است. این موضوع امکان تدارک جنگ از پشت جبهه و همچنین حفظ امنیت و آرامش افکار عمومی را به کشورهای اشغالگر میدهد. بنابراین مهمترین راه برای دفاع در مقابل ابرقدرتها تهدید سرزمین اصلی آنهاست. این راهبرد شامل دو مساله کلاهک و حمل کننده موشکی (بالستیک یا کروز) میشود. اگرچه کشورهای مورد تهدید مانند ایران و کره شمالی پیشرفتهای مهمی در ساخت موشکهای با برد بلند نمودهاند اما باید توجه داشت اگر قرار باشد این موشکها دارای کلاهکهای انفجاری کلاسیک باشند هزینه عظیمی که باید صرف ساخت و پرتاب یک موشک قاره پیما بشود قابل توجیه نخواهد بود. بازدارندگی با کلاهک کلاسیک موقعی بدست میآید که شما بتوانید در یک جنگ چند روزه در حد چند هزار موشک به سرزمین دشمن شلیک کنید که چنین کاری با بودجه حتی ثروتمندترین کشورها نیز شدنی نیست. بنابراین وجود کلاهک اتمی برای تولید بازدارندگی بالستیک لازم است. از سوی دیگر باید توجه داشت که برای نابودی تاسیسات استراتژیک دشمن در سرزمین اصلی او سلاحهای متعارف هیچ گونه کاربردی ندارد. برای مثال نابودی یک راکتور هستهای دشمن که مرکز تولید سلاحهای هستهای است تنها توسط یک سلاح هستهای از راه دور امکانپذیر است.
3- «عصر سلاحهای هستهای به سر آمده است» ..... بنظرم درستتر است بگوییم عصر سلاحهای هستهای هنوز نرسیده است! آمریکا مشغول زمینه سازی برای کاربرد سلاح هستهای است. در هر جنگی از بمبهای بزرگتری (10 تنی و غیره) استفاده میکند که ارزش نظامی ندارد و تنها هدف آن عادی جلوه دادن انفجارهای بزرگ است. آمریکا هماکنون از اورانیوم را بعنوان عنصری سنگینتر از سرب در سلاحهایی که جرم زیاد برای نفوذ به پوششهای زرهی نیاز دارند استفاده میکند و توجهی هم به آثار مخرب تشعشعی این سلاحها ندارد. همچنین نیازی نیست یادآوری کنیم که آمریکا در حال ساخت سلاحهای هستهای کوچک برای نفوذ در پناهگاههای زیرزمینی است.
4- «سلاحهای هستهای مانع فروپاشی شوروی نشد» ..... بله اما مانع از آن شد که در جریان پنجاه سال مقابله تمام عیار جنگ سرد میان آمریکا و شوروی حتی یکبار جنگی واقعی میان این دو کشور رخ دهد. در هیچ جبههای یک سرباز شوروی با یک سرباز آمریکایی روبرو نشد. کشتارها نصیب کسانی شد که از این سلاحها بیبهره بودند.
5- «جنگ مدرن بسمت تسلیحات کوچکتر و با دقت بیشتر حرکت میکند» ..... این نظر که آلوین تافلر آیندهگرای آمریکایی آنرا تبلیغ میکند مبتنی بر این تفکر است که پیروزی در جنگ دیگر مبتنی بر کشتار انبوه مانند آنچه در جنگهای جهانی رخ داد نیست برای نابودی دقیق سلسله اعصاب دشمن مایه پیروزی است. در پاسخ کافی است بگوییم که تا جنگ جهانی دیگری رخ ندهد نمیتوان صحت این برداشت را در عمل آزمایش کرد. کشورهای صنعتی نشان دادهاند که اگر موجودیتشان در خطر قرار گیرد دست به بزرگترین کشتارها ولو میلیونی خواهند زد و آن روز بدا به حال کسانی که بدون داشتن سلاح نهایی جرات کرده باشند به غرب و شرق نه بگویند. همانطور که در خلال جنگ جهانی اول برای قوای اشغالگر انگلیس دشوار نبود که با اقدامی بیسروصدا (منع واردات گندم از هند) یازده میلیون ایرانی را به کام مرگ بفرستند.
|
سیاست داخلی |